Eshtebahi
فکر کردم توى چشمات تصویر منه فقط
ولى الان روى دلم تاثیرِ غم همش
آزادى یعنى الان که با هم دیگه نیستیم
نمىخوام هر شبو روز به یاد هم پیر شیم
سوزوندم خاطراتو نیست دیگه بینمون هیچ چى
عشق تو جابجا شد دیگه بفکرم نیستى
تو اونى بودى که میتونستى من آروم کنى
ولى الان هرکدوم هرطرف یجایى اسیرِ بارون شدیم
تک تک لحظه هامونو سوزوندیم بپاىه هم
الکى دستى دستى افتادیم به دامه هم
حالا که گذشت روزاى خوبم
ولى بدون ثانیه هام دور از فکرِ تو بودن
نبودم غمگین من توو روزاى سردیم
دلم مىخندید حتى روزى که رفتى
اون روزا خوب بود ولى خب دیگه گذشت
حتى خاطرات هم نکرد به هیچ کدومِمون کمک
حرفهامون رو دل هم تاثیر نذاشت
برو زودتر از پیشم و دیگه غمگین نباش
به یاد هم