Avazehkhan
؛[قسمت اول]؛
من و چروک صورتم
آینه را شکستهایم، خستهایم
هزار فال عشق را
یکی یکی گذشتهایم و خستهایم
؛[همخوان]؛
چه دیر آمدیم و چه زود می رویم
چه دیر آمدیم و چه زود می رویم
؛[پل]؛
نه آبرو فروختم
نه التماس کردم
آوازه خوان عاشقم
آیا گناه کردهام؟
آیا گناه کردهام؟
؛[قسمت دوم]؛
من و دو پای زخمی ام
زنجیرها گُسستهایم و رستهایم
من و مرکب و قلمسرودها سرودهایم و رستهایم
؛[همخوان]؛
چه دیر آمدیم و چه زود می رویم
چه دیر آمدیم و چه زود می رویم
؛[قسمت سوم]؛
نه دوستی با ناکسان
نه دشمنی با دوستان
زنجیر عشق ما را
بسته به مهر دوستان
زنجیر عشق ما را
بسته به مهر دوستان